گلاب اشک

امان زلحظه غفلت که شاهدم هستی...!!!
  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

شورعشق

09 مهر 1393 توسط افضلي

سلام برشورعشق ….نه برخودعشق!…..سلام برشورعشق !!!

آری ….شورعشق چون حرکت می آفریندوتداعی باورهاست….

آن زمانکه کوچ پرستوهارانظاره گربودم….بارها مردم وزنده شدم ازآنهمه شور آنهمه شورعشق ….وافسوس من ماندگاربودم…ماندگار

امروزاین ماندگاری رامدیون پروازهای شجاعانه پرستوهاهستم وعاجزم که بگویم ….از عشق ازایثار….ازطلاییه…ازشلمچه…ازاروند….عاجزم ….عاجز

 نظر دهید »

روسری آبی

09 مهر 1393 توسط افضلي
کنارش نشسته ام آرامشی زیبا به من هدیه می دهد….روسری آبیش را صاف می کند وبلند میشود می رود کنا رحوض می نشیند دستش حرکت مواجی به آب می دهد چیزی زیرلب زمزمه میکند تلاش می کنم ذکرش راازحرکت لبانش بخوانم…..نگاهی به باغچه می اندازد ومی رود گلهای محمدی رابو میکند اینباردیگر ذکر صلواتش را متوجه می شوم…..
دست می کند درجیب لباسش وعکسی رادر می آورد ومی بوسدمی پرسم شهیدتان است؟؟؟؟بعداز25 سال عاشقانه نگاهش می کند سعی میکنم خودم راجای اوبگذارم….جای او….  ….  ….
نمی شود….نه نمی شود که نمی شود …می گوید:خودش خواست برود …..رفت!     درذهنم تکرار میکنم :  خودش خواست برود ….رفت!
ادامه می دهد:هرپنجشنبه می روم دیدنش….کنارمزارش….هربار10تاروسری آبی می برم ….می برم میدهم به دخترای گلم….شایدیادشان بیاید پسرمن جوانیش را فدای چه کرد…شاید…بغض می کند دستم به چادرم میزنم…..روسری آبی او  اما شکوفه باران است….!

 



 1 نظر

خاطره عبرت انگیز امام و زن مستمند

27 تیر 1393 توسط افضلي

خاطره عبرت انگیز امام و زن مستمند

مرحوم آقای اسلامی تربتی که همسایه امام در قم بود نقل می کردند: روزی با امام در حال رفتن به درس مرحوم آقای شاه آبادی بودیم فصل زمستان بسیار سردی بود. از کنار مدرسه حجتیه عبور می کردیم که دیدیم خانمی کنار رودخانه نشسته و لباس می شوید (نمی دانم مال خودش بود یا کلفت بود) می دیدیم که یخ های رودخانه را می شکست و کهنه می شست بعد دستش را از آب بیرون می آورد و مقداری با دمای بدنش گرم می کرد و دوباره می شست. امام قدری به او نگاه کرد و بعد به من فرمود: شما بروید بعد من می آیم. عرض کردم: چه کاری دارید اگر امری هست بفرمایید. گفتند: نه شما بروید و خودشان ایستادند و به کمک آن خانم لباس ها را شستند و کنار گذاشتند و چیزی هم یادداشت کردند که بعد معلوم شد نشانی آن خانم مستمند را از او گرفته بودند. هر چه از ایشان پرسیدم قضیه چه بود می فرمودند: چیزی نبود. بعد معلوم شد به آن خانم گفته اند: شما بیایید منزل من دستور می دهم آب گرم کنند و شما دیگر اینجا نیایید و با آب گرم لباس بشویید و خود من هم کمکتان می کنم.» واقعیت این است که کمک به محرومین سیره عملی امام بود اگر معظم له می فرمود: « گمان نمی کنم عبادتی بالاتر از خدمت به محرومین وجود داشته باشد پیش خدای تبارک و تعالی کمتر خدمتی است که به اندازه خدمت به زاغه نشینان فایده داشته باشد و یک موی این سر کوخ نشینان و شهید دادگان به همه کاخ نشینان جهان شرف و برتری دارد.» باوری است که حضرت امام در طول حیات پر برکت خویش به آن پایبند و آن را عملی کرده است. خاطره مطرح شده عمق اعتقاد امام به توده های زجر کشیده و محروم را به خوبی ترسیم کرده است و این موضوع مهمی است است. ‌سایت تحلیلی تابناک

 1 نظر

دعای حضرت

21 تیر 1393 توسط افضلي

مرحوم شیخ عباس قمی به نقل از قطب راوندی نقل می کند که:

عبدالرحمان اصفهانی (که بر کیش اهل سنّت بود)، برای شکایت از ظلمی که بو او شده بود، از اصفهان راهی پایتخت حکومت عباسی شد.

عبدالرحمان اصفهانی میگوید: من وارد بغداد شدم، و در مقابل دربار متوکل عباسی ایستاده بودم،
و منتظر بودم که نوبت به من برسد، تا بر او وارد شوم.

در همین حال مقربان دربار او گفتند: متوکل بسیار خشمگین و غضبناک است!
پس من بر خود ترسیدم که نکند مرا نیز به سبب خشمش عقاب کند، لذا نه راه پیش داشتم، و نه راه پس!!؟

علت خشم و ناراحتی او را سؤال کردم،
گفتند: او بر امام شیعیان؛ - حضرت علی بن محمد - علیه السلام - غضب کرده است.

چیزی نگذشته بود، که ناگهان جوانی دلربا و بسیار دل انگیز در آنجا حاضر شد.
درباریان گفتند: او علی بن محمد النقی علیه السلام است.

تا او را دیدم، ناخداگاه محبت او در دلم جای گرفت،
و بدون این که سخنی بر زبان جاری کنم، در دل خود برایش دعا کردم،
که خدایا او را از شر متوکل عباسی حفظ کن!

ناباورانه تا حضرت در مقابل من قرار گرفت، فرمود:
خدا دعایت را مستجاب کند، و مال و ثروت فراوان و فرزندان صالح بسیار و عمر طولانی به تو عطا کند!
لذا تا ایشان در مقابل متوکل قرار گرفت، به ناگاه و برخلاف تصور ، متوکل شروع به لبخند زدن نمود،
و او را تکریم نموده و با احترام بازگرداند.

عبدالرحمان میگوید: پس از بازگشت به اصفهان، دیری نپایید که خدا وند به برکت دعای امام هادی علیه السلام به من اموال و ثروت فراوانی عطا فرمود، و صاحب خانه فراخ و بزرگی شدم، که در اصفهان مثل و مانندی نداشت،
و به برکت دعا حضرت، صاحب فرزندان صالح و نیکو شد،
و اکنون که این ماجرا را نقل می کنم، 70 سال عمر کرده ام.
پس عبدالرحمان اصفهانی به مکتب حضرت مشرف شد، و شیعه شد.


و قال مولانا صاحب الزمان عليه السلام فی توقیعه الشریفه: اَکثرُوا الدّعُاءَ بِتَعجِیلِ الفَرَجِ، فإنَّ ذَلِکَ فَرَجُکُم:
حضرت فرمودند: برای تعجیل در امر فرج بسیار دعا کنید، زیرا همین دعا موجب گشایش مشکلات - معنوی و مادی - شماست.(كمال الدين للصدوق ج2 ص485)

 2 نظر

میلادامام حسن مجتبی(ع)

21 تیر 1393 توسط افضلي

امام حسن علیه السلام به یکی از فرزندانشان فرمودند: ای پسرم بااحدی برادری مکن تا آنکه بدانی کجاها می رود و از کجاهامی آید، و چون از حالش خوب آگاه شدی و رفتارش راپسندیدی با او برادری کن. به شرط اینکه رفتارت براساس چشم پوشی از لغزش و همراهی در سختی باشد. (از هر معصوم چهل حدیث، ص 108- تحف العقول، ص 236)

.
ای تو با قلبم صمیمی یا حسن / تو کریم بن کریمی یا حسن
داری از زهرا نشان یا مجتبی / مهربانی دل رحیمی یا حسن . . .
میلاد کریم اهل بیت مبارک
.
.
.
چو بر نیمه رسید  ماه  مبارک / بیامد لطفی از رب تبارک
شبر،نیکو خصال و ماه صورت / کریم و اسوه در  زهد و بلاغت . . .
ولادت با سعادت امام حسن مبارک
.
.
.
مهمانی حق چه باصفا شد
میلاد امام مجتبی شد
(این عید بر عاشقان مبارک)
.
.
.
جوانان بهشت را سید است او / اگر تو  طالب حلمی ز وی جو
منم محتاج لطف آل اطهر / شفاعت کن اماما روز محشر . . .
میلاد  امام حسن مجتبی مبارک
.
.
.
مژده ای دل نور چشم مرتضی آمد خوش‌آمد / شام میلاد امام مجبتی آمد خوش آمد
غم مخور ای دل که در ماه دعا و استجابت / بهر تأثیر دعا، روح دعا آمد خوش آمد . . .
.
.
.
رمضان، بهشت خدا شده ز گل جمال تو یا حسن / یم علم و حکمت و معرفت، نمی از کمال تو یا حسن
تو علی، تو فاطمه، تو حسن، تو حسین یا که محمدی؟ / که عیان جلالت پنج‌تن، بُوَد از جمال تو یا حسن . . .
.
.
.
آمد چو به نیمه ماه پرفیض صیام / شد طلعت مجتبی عیان چون مه تام
با روی حسن خوی حسن جلوه نمود / فرزند ابوالحسن امام بن امام . . .
.
.
.
گویند که گرد مَه، ‌زمین می‌گردد / دور فلک و عرش برین می‌گردد
خورشید، جمال مجتبی را دیده است / حیران شده است و این چنین می‌گردد
میلاد دومین اختر تابتاک آسمان ولایت مبارک
.
.
.
سلام ای حُسن عالمتاب، ‌ای روح سحر سیما / سلام ای آیه مظلوم، ای غم، سوره زیبا
سلام ای دومین خورشید، ای روشن‌ترین امید / بتاب ای عصمت روشن، بتاب ای عصمت زیبا
میلاد نور مبارک
.
.
.
سرشار شمیم اهل بیت آمده است / شادی به حریم اهل بیت آمده است
جوشان شده است چشمه فیض خدای / میلاد کریم اهل بیت آمده است . . .
.
.
.
ماهِ روزه بود و ماه‌پاره‌ای از ورای ابرها پدید شد
آفریدگار عشق و عقل نیز شادمان از آنچه آفرید شد
مجتبی که شیعه رسول بود، اولین ودیعه بتول بود
از نهاد مرتضی حلول کرد بعد از آن مدینه رو سپید شد
.
.
.
سخنان گهر بار امام حسن مجتبی (ع)
با مردم آن‌گونه نشست و برخاست کن که دوست داری، با تو رفتار کنند. امام حسن مجتبی (ع)
.
.
.
بخشش پیش از درخواست، بزرگ‌ترین بزرگواری‌هاست.. امام حسن مجتبی (ع)
.
.
.
شوخی، بزرگی و ابهت را از میان می‌برد. شخص ساکت
از بزرگی و وقار بیشتری بهره‌مند است. امام حسن مجتبی (ع)
.
.
.
سرآمد عقل، برخورد نیکو و شایسته با مردم است.. امام حسن مجتبی (ع)
.
.
.
گناه و اشتباه دیگران را به زودی سرزنش مکن و میان او و اشتباهش
راهی برای عذرخواهی قرار بده.. امام حسن مجتبی (ع)
.
.
.
والاترین جایگاه نزد خداوند از آنِ کسی است که به حقوق مردم
آشنا باشد و در برآوردن آن بکوشد.. امام حسن مجتبی (ع)
.
.
.
بخل، سرآمد همه بدی‌ها و زشتی‌هاست و محبت و
دوستی را از دل‌ها بیرون می‌کند.. امام حسن مجتبی (ع)

 

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

گلاب اشک

لحظاتی نأمل ودرنگ....برای شیعیان دلسوز
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس